اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت : «ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟ » رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود . صبح فردا از راهبان صومعه پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند :« ما نمی توانیم این را به تو بگوییم . چون تو یک راهب نیستی» مرد با نا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد. چند سال بعد ماشین همان مرد بازهم در مقابل همان صومعه خراب شد . راهبان صومعه بازهم وی را به صومعه دعوت کردند ، از وی پذیرایی کردند و ماشینش را تعمیر کردند.. آن شب بازهم او آن صدای مبهوت کننده عجیب را که چند سال قبل شنیده بود ، شنید. صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان بازهم گفتند: :« ما نمی توانیم این را به تو بگوییم . چون تو یک راهب نیستی» این بار مرد گفت «بسیار خوب ، بسیار خوب ، من حاضرم حتی زندگی ام را برای دانستن فدا کنم. اگر تنها راهی که من می توانم پاسخ این سوال را بدانم این است که راهب باشم ، من حاضرم . بگوئید چگونه می توانم راهب بشوم؟» راهبان پاسخ دادند « تو باید به تمام نقاط کره زمین سفر کنی و به ما بگویی چه تعدادی برگ گیاه روی زمین وجود دارد و همینطور باید تعداد دقیق سنگ های روی زمین را به ما بگویی. وقتی توانستی پاسخ این دو سوال را بدهی تو یک راهب خواهی شد.» مرد تصمیمش را گرفته بود. او رفت و 45 سال بعد برگشت و در صومعه را زد. مرد گفت :« من به تمام نقاط کرده زمین سفر کردم و عمر خودم را وقف کاری که از من خواسته بودید کردم . تعداد برگ های گیاه دنیا 371,145,236, 284,232 عدد است. و 231,281,219, 999,129,382 سنگ روی زمین وجود دارد» راهبان پاسخ دادند :« تبریک می گوییم . پاسخ های تو کاملا صحیح است . اکنون تو یک راهب هستی . ما اکنون می توانیم منبع آن صدا را به تو نشان بدهیم..» رئیس راهب های صومعه مرد را به سمت یک در چوبی راهنمایی کرد و به مرد گفت : «صدا از پشت آن در بود» مرد دستگیره در را چرخاند ولی در قفل بود . مرد گفت :« ممکن است کلید این در را به من بدهید؟» راهب ها کلید را به او دادند و او در را باز کرد. پشت در چوبی یک در سنگی بود . مرد درخواست کرد تا کلید در سنگی را هم به او بدهند... راهب ها کلید را به او دادند و او در سنگی را هم باز کرد. پشت در سنگی هم دری از یاقوت سرخ قرار داشت.. او بازهم درخواست کلید کرد . پشت آن در نیز در دیگری از جنس یاقوت کبود قرار داشت. و همینطور پشت هر دری در دیگر از جنس زمرد سبز ، نقره ، یاقوت زرد و لعل بنفش قرار داشت. در نهایت رئیس راهب ها گفت:« این کلید آخرین در است » . مرد که از در های بی پایان خلاص شده بود قدری تسلی یافت. او قفل در را باز کرد. دستگیره را چرخاند و در را باز کرد . وقتی پشت در را دید و متوجه شد که منبع صدا چه بوده است متحیر شد. چیزی که او دید واقعا شگفت انگیز و باور نکردنی بود. اگر میخواهید بدانید منبع صدا چه بود لطفا به ادامه مطلب بروید ...
به راننده تاکسی میگم سیگارتو خاموش کن به دودش حساسیت دارم، بر میگرده میگه جوونای سن تو کراک میکشن تو به دود سیگار حساسی!! قبلا برق میرفت بابامون سر فحش رو میکشید به اداره برق، الان برق میره خوشحال هم میشه !! خانومه ناراحت توی تاکسی: به فاصله چند روز هم شوهرم بهم خیانت کرد هم دوست پسرم !! فدراسیون فوتبال فقط تو 6 ماه، نیم میلیاد تومن از فحاشی فوتبالیستها درآمد داشته، یعنی به عبارتی قیمت فحش از قیمت طلا هم زده بالا !! ایران که هستیم توی سوپر مارکت ها دنبال جنس خارجی میگردیم، بعد خارج که میریم، میافتیم دنبال جنس ایرانی! < وای عزیزم; پفک نمکی ! > تو سریال ستایش زنه به شوهرش میگه باردارم ، شوهره به جای اینکه بغلش کنه میره بیرون. رو به بقاله داد میزنه هوووووووووراااا !! میری از خودپرداز پول بگیری، رمزتو میزنی پول برمیداری. بار دوم کارتو میذاری، رمزو اشتباه میزنی، یکی از پشت میگه: اقا رمزتو اشتباه زدیها !!! سر بازه اومده جلوی دبیرستان دخترانه کشیک بده مزاحمت ایجاد نشه، خودش چشمک میزنه به ملت !! پسورد اینترنت وایرلسم رو عوض کردم، همسایمون زنگ زده میگه پسوردتو عوض کردی ؟ میگم: نه! میگه اخه قبلا شماره موبایلت بود، الان هر چی میزنم کانکت نمیشم !! تو کوچه ترقه زدن ، پیرزنه دم در وایستاده بود هفت جد و اباد طرف رو نفرین کرد، دو دقیقه بعد نوه خودش ترقه زد در حد بمب هیدروژنی! پیرزنه گفت: قربون قد و بالات مادر مواظب باش !!! بقیش تو ادامه ی مطلب
و امااااا یک مطلب جالب( حتما انجامش بدین) یک عدد بین 1 تا 9 انتخاب کنین. ضرب در 3 کنین حالا بعلاوه 3 کنین بازم ضربدر 3 کنین. الان دورقم عدد بدست امده رو با هم جمع کنین. این شخص الگوی شما تو زندگیتونه. 1-ادیسون 2-ناپلئون 3-مارادونا 4-چایکو فسکی 5-انیشتین 6-ال پاچینو 7-گاندی 8-گراهام بل 9-علی کوشش 10-کوروش کبیر باورش سخته اما این شخص اسطوره خیلی هاست...
یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود.
آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه، یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و ۴ تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه.
وقتی خونه میرسه میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه. این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه، اما نتیجه ای نمیگیره.
یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین.
بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و رودخانه و. . . خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون.
یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره.
مرده میپرسه: ” اون گربه کره خر خونس؟”
زنش می گه آره. مرده میگه گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!!!
1
.یک ساعت,60 دقیقه از بازی گذشته
2.همه چیز به بازی آخر میچسبه
3.داور در سوت خودش میزنه
4.بذارید به صراحت بگم که دو دقیقه وقت به پایان مسابقه باقی مونده !
5.شاید نزدیک ترین کشور به قطب جنوب , آفریقای جنوبی باشه
بقیه تو ادامه مطلب ...
بهلول و طعام خلیفه
اورده اند که هارون الرشید طعامی را برای بهلول فرستاد، خادم خلیفه طعام را نزد بهلول اورد و پیش او گذاشت و گفت این طعام مخصوص خلیفه استو برای تو فرستاده است تا بخوری. بهلول ان طعام را پیش سگی که دران خرابه بود گذاشت.
خادم بانگ بر او زد که چرا طعام خلیفه را پیش سگ میگذاری ؟
بهلول گفت دم مزن، اگر این سگ بشنود که این طعام از خلیفه است او هم نخواهد خورد.
حمام رفتن بهلول
روزی بهلول بحمام رفت ولی خدمه حمام باو بی اعتنایی کردند و ان قسم که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند.با اینحال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت همگی را به استاد حمام بخشید و کارگران حمام چون این بذل و بخشش را بدیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت باو بی اعتنایی کردند .
بهلول باز هفته دیگر بحمام رفت ولی این دفعه تمام کارگران با کمال احترام او را ششتند و مواظبت بسیار نمودند ولی با اینهمه سعی و کوشش کارگران موقع خروج از حمام بهلول فقط یک دینار بانها داد کارگران و استا متغییر گردیدند و گفتند سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروزیت چیست؟
بهلول گفت :مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام امده بودم پرداختم و مزد ان روز حمام را امروز میپردازم تا شماها ادب و رعایت حال مشتری های خود را بنمایید.
بقیه در ادامه مطلب
نشتن بهلول در مسند هارون
روزی بهلولوارد قصر هارون شد و چون مسند خلافت را خالی و بلامانع دید فورا بدون ترس بالا رفت و بر جای هارون قرار گرفت.
چون غلامان خاص دربار ان را مشاهده کردند فورا بهلول را با ضرب تازیانه از مسند هارون پایین اوردند. بهلول به گریه افتاد و در همین حال هارون سر رسید و دید بهلول گریه میکند از پاسبان علت گریه بهلول را سوال نمود. غلامان واقعه را به عرض هارون رساندند. هارون انها را ملامت نمود و بهلول را دلداری داد و نوازش نمود. بهلول گفت من بر حال تو گریه میکنم نه بر حال خودم چرا که من به اندازه ی چند ثانیه بر جای تو نشستم اینقدر صدمه و ازار و اذیت دیدم وای بر تو که مدت عمر خود را در بالای این مسند نشسته ای.
بهلول و مرد شیاد
آورده اند که بهلول سکه طلائی در دست داشت و با آن بازی می نمو د . شیادی چون شنیده بود بهلول
دیوانه است جلو آمد و گفت :
اگر این سکه را به من بدهی در عوض ده سکه که به همین رنگ است به تو میدهم . بهلول چون سکه های او را دید دانست که آنها از مس هستند و ارزشی ندارند به آن مرد گفت به یک شرط قبول می کنم اگر سه مرتبه با صدای بلند مانند الاغ عر عر کنی !!!
شیاد قبول نمود و مانند خر عرعر نمود . بهلول به او گفت :
تو که با این خریت فهمیدی سکه ای که در دست من است از طلا می باشد ، من نمی فهمم که سکه های تو از مس است . آن مرد شیاد چون کلام بهلول را شنید از نزد او فرار نمود .
بهلول و دزد
اورده اند که روزی بهلول کفش نو پوشیده بود داخل مسجدی شد تا نماز بگذارد. در ان محل مردی را دید که به کفشهای او نگاه میکند فهمید ه طمع کفش او را دارد. ناچار با کفش به نماز ایستاد. ان دزد گفت: با کفش نماز نباشد .بهلول گفت اگر نماز نباشد کفش باشد.
یه روزی یه مرده نشسته بوده و داشته روزنامه اش رو می خونده که زنش یهو ماهی تابه رو می کوبه تو سرش!
مرده می گه: برا چی این کار رو کردی؟
زنش جواب می ده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه تکه کاغذ پیدا کردم که توش اسم جسیکا نوشته شده بود…
مرده می گه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش جسیکا بود.
زنش معذرت خواهی می کنه و می ره به کارای خونه برسه.
سه روز بعد، مرد داشت تلویزین تماشا می کرد که زنش این بار با یه قابلمه ی بزرگتر می کوبه تو سرش به طوری که مرده تقریبا بیهوش می شه.
مرد وقتی به خودش میاد می پرسه این بار برای چی منو زدی؟
زنش جواب می ده: آخه اسبت زنگ زده بود
نظر از یاد نرود !!!
ی
ک بنده خدایی ، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب، دعایی را هم زمزمه میکرد.
نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت: - خدایا ! میشود تنها آرزوى
مرا بر آورده کنى؟ ناگاه، ابرى سیاه، آ سمان را پوشاند و رعد وبرقى درگرفت و در هیاهوى رعد و
برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که میگفت: چه آرزویى دارى اى بنده محبوب من؟مرد،
سرش را به آسمان بلند کرد و ترسان و لرزان گفت: - اى خداى کریم! از تو مى خواهم جاده اى بین
کالیفرنیا و هاوایی بسازى تا هر وقت دلم خواست در این جاده رانندگى کنم !!
از جانب خداى متعال ندا آمد که:- اى بنده ى من ! من ترا بخاطر وفادارى ات بسیار دوست میدارم و
مى توانم خواهش ترا برآورده کنم، اما، هیچ میدانى انجام تقاضاى تو چقدر دشوار است؟ هیچ میدانى
که باید ته اقیانوس آرام را آسفالت کنم ؟ هیچ میدانى چقدر آهن و سیمان و فولاد باید مصرف شود؟
من همه اینها را مى توانم انجام بدهم، اما آیا نمى توانى آرزوى دیگرى بکنى؟ مرد، مدتىبه فکر
فرورفت،آنگاه گفت:
اى خداى من ! من از کار زنان سر در نمى آورم! میشود بمن بفهمانى که زنان چرا مى گریند؟
میشود به من بفهمانى احساس درونى شان چیست؟ اصلا میشود به من یاد بدهى که چگونه مى توان
زنان را خوشحال کرد؟
صدایی از جانب باریتعالى آمد که: اى بنده من ! آن جاده اى را که خواسته اى، دو بانده باشد یا چهار بانده ؟؟!!
در يك خانه هوشمند صاحبخانه روشهاي متعددي براي بهبود سيستم روشنائي خانه دارد . بعضي از اين روشها باعث مي شوند كه زندگي در خانه براي ساكنين خانه مناسب تر و راحتتر گردد .
به ادامه ی مطلب بروید
برای خرید این سریال از لینک زیر استفاده کنید
همیشه دور نما ها
خواستنی ترند
مثل سراب
مثل فردا
مثل تو . . .
.
روشن ترین روزها در انتظارت خواهد بود چون من آفتاب را برایت آرزو کردم !.
هیچکس نـفهمیـــــد که « زلـیخـــــــا » مــَـــــــــرد بـود ..!
میــــدانی چــــــــــــرا ؟؟
مـــــردانـــگی میــخواهـــــد
مــــــــانـدَن ، پــای عشــــــقی که مـُـــدام تـو را پـــس میــــزَنــد
.
نوآوری دوباره با MeCam
امروزه مردم برای ضبط و به اشتراک گذاری فیلمها و عکسهای خود از روش های مختلفی استفاده می کنند .
MeCam، یک محصول انقلابی جدید است. MeCam یک ویدیوی نانو هلیکوپتری است که به نقطه و شلیک خودتان فعالیت می کنند . فیلمهایی که از طریق MeCam ضبط می شود را میتوان بر روی شبکه های اجتماعی مانند یوتیوب، گوگل، فیسبوک، توییتر آپلود کرد.
عید در راه است خانم های خانه دار دست به کار شوید؟ برنامه ریزی برای خانه تکانی سال نو در عید 92 زودتر از همه با روشی جدید انجام می شود .
ازهمین حالا با برنامه ای دقیق دست بکار شوید. و خانه تکانی را به لحظه ی آخر موکول نکنید .خانه تکانی یکی از رسوم بسیار قدیمی برای عید نوروز است و هر چند که آپارتمانی کوچک و بدون پستو و انباری و زیر زمین امروزی تقریبا در تمام مدت سال نسبتا تمیز هستند، اما تمیز ترین خانه ها هم مدتی مانده به نوروز، برای شگونش هم که شده از بالا تا پایین شسته و روفته و برق انداخته می شوند.
هنگامی که در حال درست کردن آبگوشت هستید و به طور ناگهانی آن را میسوزانید، تنها کافی است قابلمه را عوض کنید و به آشپزی ادامه دهید. میتوانید مقدار خیلی کمی به آن شکر اضافه کنید چرا که شکر موجب از بین بردن مزه سوختگی میشود.
اگر سوپ یا خورشتتان به طور ناگهانی شور شده است، چند تکه سیب زمینی پوست کنده داخل آن بیندازید. سیب زمینی نمک اضافی را جذب میکند. از سیب نیز میتوانید استفاده کنید اما به یاد داشته باشید که بعد از ۱۰ دقیقه تکه های سیب را خارج کنید.در اینجا 5 ماده غذایی ضد التهاب را به شما معرفی می کنیم:
غذاهای غنی از امگا- 3: یکی ازدلایل التهاب در بدن، مصرف بالای اسیدهای چرب امگا- 6 و دریافت پایین اسیدهای چرب امگا- 3 است. اغلب رژیم های غذایی امروزی حاوی 10 برابر امگا- 6 نسبت به امگا- 3 هستند، که این نسبت خطر التهاب را افزایش می دهد. امگا- 6 در مغزها، دانه ها و روغن های گیاهی یافت می شود.
برای کند کردن روند ریزش مو در طاسی ارثی داروهایی وجود دارند، یکی از این داروها
ماینوکسیدیل نام دارد و فروش آن بدون نسخه انجام میگیرد.
دوره عادی رشد و ریزش مو چیست؟
10% از موهای سر ما همواره در مرحله ای به سر میبرند که به آن مرحله استراحت گفته
میشود. بعد از 2 تا 3 ماه، موهایی که در این مرحله به سربرده بودند، میریزند و
موهای تازه به جای آنها رشد میکنند. مرحله رشد مو 2 تا 6 سال طول خواهد کشید. در
این مدت هر مو به طور متوسط ماهی یک سانتیمتر بلند میشود. در نتیجه معمولا 90 درصد
موهای شما مدام درحال رشد هستند.
به عنوان بخشی از این دوره، ریختن تعدادی مو در هر روز امری عادی است. اما عده ای
ریزش موی روزانه بیشتری را تجربه میکنند، چنین ریزش مویی میتواند در زنان، مردان وکودکان رخ دهد.
اولین دوره بازیهای المپیک، 776 سال قبل از میلاد بوسیله افیتوس و با آرزوی برقراری صلح در محلی به نام المپیا برگزار شد.
در بازیهای المپیک باستان ورزشکاران در رشتههای کشتی، مشتزنی، اسبسواری، ارابهرانی و دویدن با اسلحه مسابقه میدادند. قهرمانان تاجی از برگ های درخت زیتون برسر میگذاشتند و اجازه داشتند مجسمه خود را در المپیا نصب کنند.
از جشنهای معروف یونانیان جشن المپیک بوده است که اغلب بخاطر پیروزی در جنگ یا بزرگداشت روزهای تولد و مرگ پادشاهان و بزرگان هر 4 سال یکبار برگزار میشد.
درزمان سابق گفته بودند که در اصفهان جوجه خروس را خوب می خرند . یک مردی می آید و صدتا جوجه خروس میخرد و حرکت می کند به طرف اصفهان . موقعی که وارد اصفهان شد رفت در گوشه ای منزل کرد . مردم اطراف او را گرفتند وگفتند که :« جوجه خروس ها را دانه ای چند میفروشی؟» گفت :« خودم خریدم دانه ای دو تومن و می فروشم سه تومن.» مردم گفتند :« شنیده ای که اصفهان جوجه خروس خوب می خرند اما نه به این قیمت . جوجه خروس دانه پانزده قران است!» مرد بیچاره تا دو روز فروش نکرد ، بعد از دو روز یک زن بسیار دانائی آمد و پرسید :« جوجه خروس هارا دانه ای چند می فروشی ؟» گفت :« دانه ای سه تومن » زن که مقصودش این نبود که پول بدهد و ازاین مرد بیچاره جوجه خروس بگیرد گفت :« خیلی خوب ، بلند شو همه جوجه خروس هات را بردار برویم در خانه ما و پولش را هم بگیر.» مرد بیچاره خوشحال شد و فکر کرد که حالا خوب شد . هردوروانه شدند به طرف منزل زن .
این گلفشان ها در ۹۵ کیلومتری غرب بندر کنارک و در دشت کهیر نرسیده به روستای تنگ در زمینی مسطح واقع شده و دارای سه تپه کوچک گلفشان است که یکی از آنها شبیه آتشفشان و در حال حاضر فعال است و بقیه آنها نیز از چند سال قبل به صورت غیرفعال درآمدهاند.در بلندای این تپهها، دهانههایی به قطر چند سانتی متر وجود دارد و از دهانه گلفشان که در حال حاضر فعال است، به طور متناوب گل خاکستری رنگ خارج شده و به سوی دامنهها سرازیر میشود. دوره تناوب این پدیده نادر و زیبا ده تا پانزده دقیقه است که این عمل با لرزش خاک همراه است و گاهی به هنگام خروج گل، صدایی همانند شلیک تفنگ از آن به گوش میرسد.
مگر وقتی شیطان به آدم سجده نکرد، خدا او را از بهشت بیرون نکرد؟ پس چطور توانسته دوباره وارد بهشت بشود و آدم و حوا را گول بزند تا سیب را بخورند؟
برای فهمیدن جواب به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
گویند در زمان دانیال نبى یك روز مردى پیش او آمد و گفت : اى دانیال امان از دست شیطان ، دانیال پرسید: مگر شیطان چه كرده ؟ مرد گفت : هیچى ، از یك طرف شما انبیاء و اولیاء به ما درس دین و اخلاق مى دهید و از طرف دیگر شیطان نمى گذارد رفتار ما درست باشد، كار خوب بكنیم و از بدیها دورى نماییم . دانیال پرسید: چطور نمى گذارد؟ آیا لشكر مى كشد و با شما جنگ مى كند و شما را مجبور مى كند كه كار بد كنید. مرد گفت : نه ، این طور كه نه ، ولى دایم ما را وسوسه مى كند، كارهاى بد را در نظر ما جلوه مى دهد. شب و روز، ما را فریب مى دهد و نمى گذارد دیندار و درست كردار باشیم .
رهبران و بزرگان دین، برای جلوگیری از انحراف ها و کج روی ها، باید منجی و مصلحِ آخر زمان را با تمام شاخصه ها و خصال معرفی نمایند و برای ظهور او نشانهها و علایمی را بیان کنند تا مردم در تحیر و تردید نمانند. ظهور منجی بشر در دوران آخر زمان، باوری است قطعی و همگانی. ادیان و شرایع توحیدی و غیرتوحیدی و نیز بعضی از مکاتب بشری، نوید چنین روزی را به پیروان خویش دادهاند. در این میان، اسلام با مبانی قوی نظری و عملی، موضوع ظهور را به صورت صحیح تبیین کرده و با راهکارهای مناسب و درخور، واژه انتظار و منتظرِ مصلح را در میان جوامع اسلامی تبیین کرده است. واژه مهدویت و مهدی علیه السلام تبلور فرهنگ انتظار است که همه مسلمین، اعم از شیعه و اهل سنت در باور داشت آن، اتفاق نظر دارند.
از زمان ظهور اسلام، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام و صحابه و یاران ایشان، عهده دار تبیین فرهنگ مهدویت بودهاند و این رسالت در هر عصری، میان آن ها ادامه پیدا کرده تا دوران غیبت کبری امام زمان علیه السلام که در این برهه مهم و حساس، علما و مبلغان دینی مسئولیت تبیین و تثبیت آن را به عهده گرفته و مردم را به فرارسیدن روزگار ظهور امیدوار می کنند.
آیا می دانید:کلمه شاهراه از راهی که کوروش کبیر بین سارد پایتخت کارون و پاساگارد احداث کرد گرفته شده است.
آیا می دانید کوروش کبیر در شوروی سابق شهری ساخت به نام کورپولیس که خجند امروزی نام دارد.
آیا میدانید:اولین هنرستان فنی حرفه ای در ایران توسط کوروش کبیر در شوش جهت تعلیم فن و هنر ساخته شد.
آیا می دانید: کوروش پس از فتح بابل به معبد مردوک رفت وبرای ابراز محبت به بابلی ها به خدای آنان احترام گذاشت و در همان معبد که 1000 متر بلندی داشت برای اثبات حسن نیت خود به آنان تاج گذاری کر
آیا می دانید:دیوار چین با بهره گیری از دیواری که کوروش در شمال ایران در سال 544 قبل از میلاد برای جلوگیری ازتهاجم اقوام شمالی ساخت. ساخته شده است.
آیا می دانید:اولین سیستم استخدام دولتی به صورت لشکری و کشوری و به مدت 40 سال خدمت و سپس بازنشستگی و گرفتن مسمری دائم را کوروش کبیر در ایران پایه گذاری کرد.
آیا می دانید: کمبوجیه فرزند کوروش به دلیل کشته شدن 12 ایرانی در مصر واینکه فرعون مصر به جای عذر خواهی به دشنام دادن به ایرانیان و تمسخر پرداخته بود با 250هزار سرباز ایرانی در روز 42از آغاز بهار 525 قبل از میلاد به مصر حمله کرد و کل مصر را تصرف کرد و به دلیل آمدن قحطی در مصر مقدار بسار زیادی غله وارد مصر کرد. اکنون در مصر یک نقاشی دیواری وجود دارد که کمبوجیه را در حال احترام به خدایان مصر نشان می دهد.او به هیچ وجه دین ایران را تحمیل نکرد و بی احترامی به آنان ننمود.
آیا می دانید:داریوش کبیر با شور ومشورت تمام بزرگان ایالتها ی ایران که در پاسارگارد بود جمع شده بودند به پادشاهی برگذیده شد و در بهار 520 قبل از میلاد تاج شاهنشاهی ایران را بر سر نهاد و برای همین در مناسبت دو نوع سکه طرح دار با نام داریک (طلا) و سیکو (نقره) را در اختیار مردم قرار داد که بعد ها رایج ترین پولهای جهان گردید.
وقتی در كاوشهای شهر سوخته سیستان جمجمهای كشف شد كه نشان میداد پزشكان آنجا در 5000 سال پیش عمل جراحی میكردهاند، مهر تایید دیگری بر قدمت پزشکی در ایران باستان زده شد. آنطور كه در شاهنامه آمده رستم كه اهل سیستان بود، با روشی پیشرفته به دنیا آمد كه امروزه در جهان به سزارین مشهور است. هزاران سال بعد در دوران اسلامی هم ایرانیان به دنبال كشف راههای تازهتری در جهان درمان و پزشكی بودند؛ چنان كه در قرون وسطی كتابهای رازی و ابنسینا دست به دست در سراسر دنیا چرخید و ابنسینا «Avecina» پدر پزشكی جهان نام گرفت.
بد نیست بدانیدکه...
- اولین پزشكان ایران باستان روحانیان بودند كه به نام مغان مشهورند. مغان در بخش غربی ایران قدیم یعنی سرزمین ماد زندگی میكردند. درمان بیماریهای روحی و جسمی مردم كار آنها بود؛ هم پزشك بودند، هم روانپزشك. با ذكر و دعا و سرود، روانپزشكی میكردند و با دارو و چاقو، پزشكی.
- پزشكی در ایران قدیم به 3 شاخه یا تخصص اصلی تقسیم میشد: دارو پزشکی (گیاه پزشکی)، جراحی (کارد پزشکی) و روانپزشکی. مادها در قدیم همسایه شرقی اروپاییها بودند. اولین گیاهان دارویی از سرزمین ماد به غرب رفت و كلمه ماد (Media) بعدها ریشه واژه «Medicine» در زبانهای لاتین شد.
- پزشكی ایرانیان چند تخصص فرعی هم داشت؛ چشمپزشکی (کحالی)، شکستهبندی (جباری/ ارتوپدی)، زایمان، حجامت (رگزنی)، دامپزشکی، پزشکی قانونی (پزشکی دادیگ: داد به معنی قانون) و بیهوشی (هوشبری).
- رستم چون نوزادی بزرگ و سنگین بود با زایمان طبیعی به دنیا نمیآمد و به كمك جراحی با بریدن شکم مادرش رودابه متولد شد. اروپاییها همین داستان را برای سزار پادشاه روم میگویند و به همین خاطر این نوع عمل به سزارین مشهور است. سزارین در عربی به «عملیه القیصریه» یا عمل قیصری ترجمه شده (قیصر همان سزار است). فرهنگستان زبان فارسی «رستمزایی» را به جای سزارین پیشنهاد كرده است.
- اولین بیمارستانهای تاریخ در ایران و هند ساخته شدند. آنتیوخس دومین پادشاه سلوکی (261-246 پ.م) به درخواست اشوکا- پادشاه هند از سلسله مائوری -دستور داد که در سراسر ایران برای مردم و حتی چهارپایان بیمارستان بسازند.
خیلی از این ابزارآلات در شكلهای پیشرفتهتر هنوز در پزشكی كاربرد دارند. سمت چپ، تصویر قیچی و پنس و چاقو در یک کتاب خطی پزشکی به زبان عربی را میبینید . زبان علمی ایرانیان در طول هزار سال گذشته پهلوی، عربی و فارسی بود و به همین خاطر بسیاری از کتابهای پزشکی ما به زبان عربی است. ابزارهای بالایی هم مدل های قدیمی تری هستند که باستان شناسان پیدا کردند.
استاد داروساز روی كرسی استادی نشسته و یك گیاه دارویی را به شاگردش كه روی تشكچه نشسته نشان میدهد.
ایرانیان در داروسازی هم تبحر داشتند. آن زمان داروسازان داروهای گیاهی را خشک کرده در هاون میکوبیدند و در ظرفهای مخصوص نگه میداشتند. داروهای بدمزه را هم با شیرینی مخلوط میكردند تا تلخ نباشد.
در ایران قدیم پزشکان وقت و بیوقت کیف جادارشان را پر از دارو و ابزار پزشکی میکردند و به بالین بیماران میرفتند. مطب پزشکان که به آن محکمه میگفتند معمولا در منزلشان بود؛ به همین خاطر نام پزشک را به عنوان نام کوچه انتخاب میکردند تا نقش تابلوی مطب را بازی کند و همه آنجا را بلد باشند. نام بعضی از این پزشکان هنوز بر کوچهها و محلههای قدیم تهران باقی مانده است.
پزشکان در بیمارستان کنار تخت بیمار با هم مشورت میکنند؛ نمونه كامل یك كمیسیون پزشكی در ایران قدیم. استاد پیر و ریش سفید است. بقیه هم در حال كارآموزی یا مشورت درباره بیمار هستند. سبک این نقاشی هم جالب است. به پایههای تخت نگاه کنید؛ بالاتر از پای پزشکان انگار در هوا معلق است. این تصویر از نسخه خطی کتاب مقامات حریری متعلق به سال734 هجری قمری است که در کتابخانه وین نگهداری میشود.
گیاه دارویی در چنین ظرفهایی نگهداری میشد. نور، بعضی از داروها را خراب میكرد و مثل شیشههای داروهای امروزی آنها را در ظرفهای كدر و كوچك نگه میداشتند. جالب است كه شیشهگری ایران بخشی از پیشرفتش را مدیون داروسازی است. زیبایی نقش و نگار گیاهی این ظرف و تناسبش با محتویات گیاهی هم نكته قابل توجهی است.
این نشان جامعه داروسازان انگلستان است. در بالا هاون داروسازان، در راست جالینوس و در چپ شیخ الرئیس ابنسینا را با عبای دانشمندان ایران قدیم که هنوز روحانیان آن را حفظ کردهاند میبینیم. جالب است كه عبای ایرانی پس از رنسانس، از مدارس قدیم ایران به غرب رفت و هنوز در جشنها و مراسم رسمی دانشگاهی و فارغالتحصیلی، آن را میپوشند. حتی کلاه مربعی که بر سر میگذارند، اقتباسی از دستار استادان مدرسههای ایران قدیم است.
آخرین صفحه قدیمیترین اثر گیاهشناسی به زبان فارسی؛ جالب است كه این كتاب اولین كتاب به زبان فارسی است كه به دست ما رسیده. اسم این كتاب «الابنیه عن الحقائق الادویه» و مؤلف آن ابومنصور موفق هروی است.
این نسخه به خط اسدی طوسی است (که نامش را در این صفحه به خط خودش میبینید). اسدی خود از اولین فرهنگنویسان فارسی است و کتاب لغت فرس او مشهور است.
به نظر، شبیه اسباببازی میرسد اما در اصل، دستگاه روغنگیری است. آن زمان داروسازان از این ابزار برای گرفتن شیره و روغن گیاهان استفاده میكردند. این ابزار كه مثل آبمیوهگیریهای دستی كار میكند، مربوط به گیلان است.
این منطقه سرسبز و پرگیاه، مركز داروسازی كهن ایران بود و هنوز پیرزنان گیلانی درسهای باستانی طبابت را كه به آن «گیله درمان» یا «گیله تجربه» میگویند، به یاد دارند.
شاخ رگزنی و نیشتر رگزنی. خون گرفتن از آن روشهایی بود که برای تصفیه و افزایش خونسازی بدن صورت میگرفت و آن را به 2 روش انجام میدادند؛ زالو انداختن و رگزدن. اول با بادکش جایی (معمولا در پشت بیمار) را متورم و آماده میکردند، بعد با تیغی كه به آن نیشتر میگفتند آنجا را میبریدند.
شاخ حیوانات هم ابزار مکیدن خون بود. رگزنی معمولا در حمامها انجام میشد. قجرها زمان حجامت را برای قتل امیرکبیر در حمام باغ فین کاشان و زدن رگ او برای همین انتخاب كردند. نمونه این ابزار را هم در موزه تاریخ پزشکی تهران و هم در موزه حمام گنجعلیخان کرمان و حمام باغ فین کاشان میتوانید ببینید.
اگر به آن بریدگی مثلثشكل نگاه كنید، آثار اولین جراحی مغز در تاریخ را میبینید. این جمجمه متعلق به دختر 13 سالهای است كه 4800سال پیش در شهر سوخته در سیستان زندگی میكرده. بیماری او باعث زیاد شدن فشار بر مغز میشده كه برای درمان، جمجمه را سوراخ كردهاند. ترمیم استخوانها نشان میدهد كه دختر بعد از جراحی زنده مانده و عمل موفقیتآمیز بوده.
استیون جابز (Steven Jobs)، معروف به استیو جابز یکی از بنیانگذاران اصلی و مدیرعامل
فعلی شرکت فنآوری اپل (Apple) است.
وی در 24 فوریه 1955 در شهر سانفرانسیسکو ایالت کالیفرنیای آمریکا به دنیا آمد.
سپس پائول و کلارا جابز وی را به فرزندی قبول کردند. پائول یک مکانیک بود.
در 1961 استیو و پدر و مادرش به شهر مانتین ویو (Mountain View) کالیفرنیا نقل مکان
کردند. در آن زمان این شهر در حال تبدیل به منطقه خاصی برای تأسیس شرکتهای
فنآوری و الکترونیک بود. مانتین ویو بعد از مدتی به علت تعدد شرکتهای الکترونیکی در
آن به Silicon Valley معروف شد.
اولین تجربه استیو جابز در زمینه فنآوری در پارکینگ یکی از همسایههای خانه پدریش
شروع شد. همسایه خانواده جابز در شرکت الکترونیک هیولت پکارد (HP) کار میکرد و
استیو از نوجوانی به کار با قطعات الکترونیکی علاقه مند شد.
سپس در یک کلوپ طرفداران شرکت HP ثبت نام کرد و در آنجا با جدیدترین ابداعات
صنعت الکترونیک و کامپیوتر آشنا شد. استیو 12 ساله در همان کلوپ تجربه کار با اولین
کامپیوتر را کسب کرد.
در تمام طول دبیرستان استیو در نشستها و سخنرانیهای عمومی شرکت HP حضور
داشت و حتی یک بار در بین سخنرانی ویلیام هیولت؛ بنیانگذار شرکت HP در بین جمع
از او خواست تا چند قطعه الکترونیکی برای ساخت یک پروژه درسی را در اختیارش
گذارد. ویلیام هیولت که از درخواست جابز جوان متعجب شدهبود قطعات مورد نیاز را در
اختیارش گذاشت و او را برای دوره آموزشی به شرکت HP دعوت کرد.
بعد از پایان دوره دبیرستان جابز به کالج رفت ولی تنها بعد از یک ترم کالج را رها کرد و
برای مطالعه برروی ادیان شرقی به هند سفر کرد. جابز در 1975 به آمریکا بازگشت و به
عضویت گروهی به نام کلوپ کامپیوترهای خانگی درآمد.
- تأسیس شرکت اپل
جابز در همانجا با استیو وزنیاک (Steve Wozniak) آشنا شد. این دو بعداً شرکت اپل را
راهاندازی کردند. در آن زمان استیو وزنیاک در حال کار برروی یک کامپیوتر کوچک بود. جابز
که به پتانسیلهای بازاریابی کامپیوتر ساخت وزنیاک پی بردهبود با او وارد کار شد.
در 1976 جابز و وزنیاک شرکت اپل را با نام Apple Computer Company راهاندازی کردند.
جابز میگوید نام اپل (سیب) را به این جهت انتخاب کرد که یک تابستان برای کار به
چیدن سیب در یک مزرعه مشغول بود.
در اوایل کار جابز و وزنیاک از فروش مایکروباس و ماشین حساب ساخت خود هزار و
300 دلار سود بردند. کار اصلی آنها در آن زمان فروش بوردهای مدار و کار برروی ساخت
یک کامپیوتر شخصی بود.
بعد از مدت کوتاهی در بازار کامپیوتر و الکترونیک، جابز به این نتیجه رسید که خلاء
وسیعی در بازار کامپیوتر وجود دارد. در آن زمان تمام کامپیوترها مینفریم (Mainframe)
بودند ولی پیشرفتهای صنعت الکترونیک، در حال متحول کردن ساخت کامپیوترهای
شخصی بود.
- ساخت اولین کامپیوترهای شخصی اپل
جابز و وزنیاک کامپیوتر پیشینی که به نام Apple I فروخته بودند را دوباره طراحی کردند و
با ایجاد تغییراتی آن را با نام Apple II در سال 1977 به بازار عرضه کردند و تنها در یک
سال 2.7 میلیون دلار از فروش این کامپیوتر درآمد کسب کردند.
تنها در سه سال فروش شرکت آنها به 200 میلیون دلار رسید. بسیاری از تحلیلگران
رشد شرکت اپل را یکی از شاخصترین نمونههای رشد شرکتهای تولیدی در تاریخ
آمریکا میدانند.
اپل در آن زمان بخش بزرگی از بازار کامپیوترهای شخصی را در دست گرفت. جابز و
وزنیاک در 1980 نسخه جدیدی از کامپیوتر خود به نام Apple III را معرفی کردند ولی این
کامپیوتر مشکلات فنی و بازاریابی زیادی داشت و سرانجام نتوانست موفقیت Apple II را
تکرار کند.
جابز که بیشتر در زمینه بازاریابی در اپل کار میکرد، در 1983 کامپیوتر جدیدی به نام
Lisa را به بازار معرفی کرد. این کامپیوتر نیز به علت بالا بودن قیمتش نسبت به
محصولات رقبای دیگر شکست خورد. در آن زمان شرکت ماشینهای تجاری جهانی
(IBM) بزرگترین رقیب اپل بود.
تا سال 1983 اپل نزدیک به نیمی از سهم خود در بازار کامپیوترهای شخصی را به
IBM واگذار کرد.
در 1984 اپل مدل کاملا متفاوتی از کامپیوترهای شخصی به نام Macintosh را معرفی
کرد. این کامپیوتر اولین کامپیوتر شبیه به کامپیوترهای رومیزی کنونی دارای ماوس و رابط
گرافیکی بود. این کامپیوتر نیز به علت افزایش رقابت از سوی شرکتهای دیگر به موفقیت
خوبی نرسید و همین امر شروع جدا شدن استیو جابز از شرکت اپل بود.
- جداشدن از اپل و تاٰسیس NeXT
جابز در 1985 از مدیرعاملی شرکت اپل استعفا داد و به همراه چندی از کارمندان پیشین
خود شرکت کامپیوتری دیگر به نام NeXT راهاندازی کرد. در 1988 این شرکت در مراسمی
در شهر سان فرانسیسکو به عنوان یک شرکت فعال در زمینه کامپیوترهای آموزشی
معرفی شد.
اولین محصولات شرکت NeXT با قدرت پردازش بالا، گرافیک مناسب و سیستم صدای
قدرتمند بسیار پرطفدار بودند. بار دیگر مشکلی که برای کامپیوترهای اپل پیش آمده بود
گربیانگیر NeXT شد. قیمت بالا، صفحه نمایش سیاه و سفید، عدم سازگاری با
نرمافزارهای روز و قابلیت اتصال به کامپیوترهای دیگر از مشکلات محصولات NeXT بود.
- تاٰسیس شرکت Pixar
NeXT یک شکست دیگر برای جابز بود. در 1986 استیو جابز شرکت کوچکی به نام Pixar را از جورج لوکاس، کارگردان معروف هالیوود خریداری کرد. حوزه کار Pixar انیمیشنهای کامپیوتری بود.
نه سال بعد از پیوستن جابز به این شرکت اولین فیلم انیمیشن این شرکت به نام
داستان اسباب بازی (Toy Story) منتشر شد و به فروش بسیار بالایی در جهان رسید.
شرکت Pixar بعدها تولید سری فیلمهای انیمیشن داستان اسباب بازی را ادامه داد و
شرکت دیزنی بعد از مدتی تهیه کنندگی و پخش فیلمهای تولید Pixar را برعهده گرفت.
فیلم Mosters Inc. محصول شرکت Pixar بیشترین فروش آخر هفته در تاریخ فیلمهای
انیمیشنی در آمریکا را داشت.
- بازگشت به اپل
در دسامبر 1996 اپل شرکت NeXT را به قیمت 400 میلیون دلار خریداری کرد و جابز به
عنوان مشاور مدیرعامل به اپل بازگشت. بعد از یکسال از ورود مجدد استیو جابز، اپل در
اقدامی غافلگیر کننده به همکاری با رقیب جدیش، مایکروسافت پرداخت.
در این همکاری اپل و مایکروسافت در زمینه تولید و معرفی فنآوریهای کامپیوتری
جدیدی با یکدیگر همکاری کردند.
در نوامبر 1997 استیو جابز اعلام کرد کاربران میتوانند کامپیوترهای اپل را از
طریق اینترنت یا تلفن سفارش دهند. از آنجا فروشگاه اپل به عنوان یک موفقیت
بازاریابی جدید معرفی شد. تنها بعد از یک هفته از راهانداری، این فروشگاه به بزرگترین
فروشگاه تجارت الکترونیک تبدیل شد. در 1997 استیو جابز به عنوان مدیرعامل موقت
شرکت اپل معرفی شد.
در 1998 جابز نسل کامپیوترهای iMac را معرفی کرد که قدرت پردازش بسیار بالا و د
ر عین حال قیمت مناسبی داشتند. در 1999 نیز iBook به عنوان نسل اول لپتاپهای اپل
معرفی شد. لپتاپهای اپل آن زمان اولین کامپیوترهایی بودند که به فنآوری AirPort اپل
مجهز شدند. این فنآوری به کاربران اجازه میداد به صورت بیسیم به اینترنت متصل
شوند. در همین دوره استیو جابز مدیر عامل شرکت اپل شد.
استیو جابز تا اکتبر 2009 میزان 5.426 میلیون دلار از سهام اپل را در اختیار داشت. وی
همچنین تا آن زمان 138 میلیون دلار از سهام شرکت دیزنی را در اختیار دارد. مجله فوربز
(Forbes) سرمایه استیو جابز را تا سال 2009 حدود 5.1 میلیارد دلار تخمین زد. به این
ترتیب وی چهل و سومین پولدار در آمریکاست.
یکی از شاخصترین نکات در مورد استیو جابز که همکارانش همواره به آن اشاره
میکردند، نحوه مدیریت اوست. بسیاری از کارمندان و همکارانش میگویند روحیه
چالشگر و رقابتی جابز او را از دیگر رقبایش جدا میسازد.
جابز در 1991 با لاورین پاول ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سه فرزند است.
- سرطان لوزالمعده و مرخصیهای جابز از اپل
در سال 2004 استیو جابز اعلام کرد که به سرطان پانکراس دچار شدهاست. سرطان
پانکراس یا لوزالمعده یکی از کشندهترین و بدخیمترین انواع سرطان است البته جابز
میگوید نوع سرطان وی بسیار نادر و تقریباً خوشخیم است. در جولای 2004 طی عمل
جراحی تومور از بدن جابز خارج شد.
در سال 2009 جابز اعلام کرد که از عدم توازن هورمون رنج میبرد و طی یک عمل
جراحی کبد پیوندی دریافت کرد و به مدت 6 ماه در مرخصی به سر برد.
در ژانویه 2011 استیو جابز اعلام کرد که به علت مشکلات پزشکی دوباره قصد دارد به
مرخصی برود و در طول این مدت، تیم کوک وظیفه نظارت بر کارهای شرکت اپل را بر عهده خواهد داشت.
در اوایل سال 2011 روزنامه انگلیسی Financial Times استیو جابز را به عنوان چهره برتر
سال 2010 انتخاب کرد.
آدمها در سراسر دنیا غالباً خوابهایى درباره تحت تعقیب بودن، مورد حمله قرار گرفتن و یا پرتشدن مىبینند. خوابهاى مشترک دیگر شامل رویدادهاى مدرسه، احساس یخزدگى و بىحرکتى، دیر رسیدن و پرواز است.
1- همه خواب مىبینند
مردها خواب مىبینند. زنها خواب مىبینند. حتى بچهها خواب مىبینند. همه ما خواب مىبینیم، حتى کسانى که ادعا مىکنند که خواب نمىبینند هم خواب مىبینند. در واقع، پژوهشگران دریافتهاند که افراد معمولا هر شب چند بار خواب مىبینند که هر کدام بین پنج تا بیست دقیقه طول مىکشد. بنابراین، در یک طول عمر معمولى، افراد به طور میانگین شش سال را صرف خواب دیدن مىکنند!
2- اغلب خوابها فراموش مىشوند
براساس برآوردهاى صورت گرفته توسط آلن هابسون، پژوهشگر خواب، در حدود 95 درصد خوابها کوتهزمانى پس از بیدار شدن، فراموش مىشوند. چرا به یاد آوردن خوابها دشوار است؟ براساس یک نظریه، تغییراتى که در مغز در خلال خوابیدن اتفاق مىافتد از پردازش و ذخیرهسازى اطلاعات که براى شکل دادن حافظه مورد نیاز است، پشتیبانى نمىکند. اسکن مغزى از افراد به هنگام خواب نشان داده است که قطعه پیشانى، ناحیهاى که نقشى کلیدى در شکل دادن حافظه بازى مىکند، در خلال خواب REM (حرکات سریع چشم)، یعنى مرحلهاى که خواب دیدن اتفاق مىافتد، غیرفعال است.
3- همه خوابها رنگى نیستند
با وجودى که در حدود هشتاد درصد خوابها رنگى هستند، امّا درصد کمى از افراد ادعا مىکنند که فقط خوابهاى سیاه و سفید مىبینند. در یک مطالعه، افرادى که در حال خواب دیدن بودند را از خواب بیدار مىکردند و از آنها مىخواستند که از یک طیف رنگ، رنگى که مطابق با خوابشان بوده را انتخاب کنند. بیشترین رنگى که انتخاب شد، رنگهاى روشن و ملایم بودند.
4- خواب زنها و مردها متفاوت است
پژوهشگران به تفاوتهایى بین محتواى خوابهاى زنها و مردها پى بردهاند. در یک مطالعه، چنین نتیجهگیرى شده است که مردها بیشتر از زنها خوابهایى درباره پرخاشگرى مىبینند. براساس گفتههاى "ویلیام دامهوف"، پژوهشگر خواب، زنها خوابهاى طولانىتر و با شخصیتها و اشخاص بیشتر مىبینند. در ارتباط با شخصیتهایى که نوعاً در خوابها ظاهر مىشوند، در خواب مردها تعداد شخصیتهاى مرد دو برابر تعداد زنهاست در حالى که زنها درباره هر دو جنسیت تقریباً به طور برابر خواب مىبینند.
5- حیوانات هم احتمالاً خواب مىبینند
آیا تاکنون سگ یا گربهاى را دیدهاید که پا یا دمش را در هنگام خواب تکان مىداده است؟ هر چند با اطمینان نمىتوان در این مورد صحبت کرد، اما پژوهشگران معتقدند که حیوانات نیز احتمالاً خواب مىبینند. حیوانات نیز مانند انسانها، مراحل خواب شامل چرخههاى REM و NREM را طى مىکنند. در یک مطالعه، به گوریلى چند نماد به عنوان ابزار ارتباطى آموخته شد. در یک مقطع، گوریل علامت «شکل خواب» را انتخاب کرد و این احتمالاً نشانگر این بود که تجربه خواب دیدن داشته است.
6- شما مىتوانید خوابهایتان را کنترل کنید
خواب روشن خوابى است که شما با وجودى که هنوز در حال خواب هستید اما از این که دارید خواب مىبینید آگاهى دارید. در خلال این نوع خواب، شما مىتوانید غالباً محتواى خوابتان را کنترل یا هدایت کنید. تقریباً نیمى از مردم مىتوانند به یاد آورند که حداقل یکبار چنین خوابى را تجربه کردهاند و برخى افراد به دفعات چنین تجربهاى را داشتهاند.
7- هیجانات منفى در خوابها متداولترند
در طول یک دوره چهل ساله، "کالیون هال"، پژوهشگر، بیش از پنجاههزار خواب را از دانشجویان دانشکده ثبت کرد. این گزارشها در خلال دهه 1990 توسط یکى از دانشجویان هال به نام ویلیام دامهوف در دسترس عموم قرار گرفت. گزارش خوابها نشان داد که بسیارى از هیجانات از جمله شادى، لذت و ترس در خوابها وجود داشته است. متداولترین هیجانى که در خوابها وجود داشته اضطراب بوده و به طور کلّى هیجانات منفى بسیار بیشتر از هیجانات مثبت بوده است.
8- نابینایان نیز خواب مىبینند
با وجودى که کسانى که قبل از پنج سالگى بیناییشان را از دست دادهاند، در دوران بزرگسالى خوابهاى تصویرى نمىبینند امّا هنوز خواب مىبینند. علیرغم فقدان تصاویر، خواب افراد نابینا به همان پیچیدگى و روشنى افراد بیناست. خواب افراد نابینا به جاى حس تصویرى، معمولاً شامل اطلاعاتى از دیگر حواس نظیر صوت، لمس، مزه، شنوایى و بویایى است.
9- در هنگام خواب دیدن، عضلاتتان فلج هستند
مشخصه خواب REM، مرحلهاى که خواب دیدن در خلال آن اتفاق میافتد، فلج عضلانى است. چرا؟ این پدیده، فقدان کشیدگى طبیعى عضلانى در خواب نام دارد و شما را از حرکت و نقش بازى کردن در خوابهایتان به هنگام خوابیدن باز مىدارد. اساساً به دلیل آن که نورونهاى حرکتى تحریک نمىشوند، بدن شما حرکت نمىکند.
در برخى موارد، این فلج عضلانى حتى تا ده دقیقه پس از بیدار شدن نیز ادامه مىیابد. وضعیتى که به آن فلج خواب مىگویند. آیا تا کنون برایتان پیش آمده که وسط یک خواب وحشتناک از خواب پریده باشید و ببینید که قادر به حرکت نیستید؟ با وجودى که این تجربه ترسناکى است امّا به عقیده متخصصان کاملاً عادى است و تنها چند دقیقه طول مىکشد تا کنترل عادى عضلانى باز گردد.
10- بسیارى از خوابها عمومیت دارند
با وجودى که خوابها غالباً به شدّت تحت تأثیر تجربیات فردى ما هستند، امّا پژوهشگران دریافتهاند که برخى موضوعات در بین فرهنگهاى مختلف، بسیار مشترکند. براى مثال، آدمها در سراسر دنیا غالباً خوابهایى درباره تحت تعقیب بودن، مورد حمله قرار گرفتن و یا پرتشدن مىبینند. خوابهاى مشترک دیگر شامل رویدادهاى مدرسه، احساس یخزدگى و بىحرکتى، دیر رسیدن و پرواز است.
چی می شد اگه خدا
امروز وقت نداشت به ما برکت بده چرا که ما وقت نکردیم دیروز از او تشكر کنیم .
چی می شد اگه خدا
فردا دیگه ما را هدایت نمی کرد چون امروز اطاعتش نکردیم .
چی می شد اگه خدا
امروز با ما همراه نبود چرا که دیروز قادر به درکش نبودیم .
چی می شد که دیگه
شكوفا شدن گلی را نمی دیدیم چرا که وقتی خدا بارون فرستاده بود گله کردیم و شكر نکردیم .
چی می شد اگه خدا
عشق و مراقبتش را از ما دریغ می کرد چرا که ما از محبت ورزیدن به دیگران دریغ کردیم .
چی می شد اگه خدا در خانه اش را می بست چرا که ما در قلب های خود را بسته بودیم .
چی می شد اگه خدا
امروز به حرف هامون گوش نمی کرد چون دیروز به دستوراتش خوب عمل نکردیم
چی می شد اگه خدا
خواسته هایمان را بی پاسخ می گذاشت چون به یادش نبودیم
چی می شد اگه خدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟